-
...
دوشنبه 17 مهرماه سال 1391 18:22
هـــوس کــــوچ به ســــرم زد،شـــــــایدم هجـــــــرت،نمـــــــیدانـــم ! از این بــــــی دلــــــــــی هـــــا خستـــــه ام ، دســـــــتـــــانم را به دســـــتــــان هیچـــــــکس نمیـــســــپارم و بـــــا درختــــــــان درد دل میــــــکنم،دیـــــــوانـــــگی هــــــم عـــــــالـــــــمی دارد.....
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 مهرماه سال 1391 19:06
عشق خوابگاه است و در آنجا محراب است عشق بستر است و در آنجا دریاست عشق فراز بام است و در آنجا آسمان است عشق آسمان است و در آنجا ملکوت است عشق گرم شدن است و در آنجا گداختن است عشق خواستن است و در آنجا ... نمی دانم چیست ؟ نمی دانم چه بگویم ؟ کلمات را آنجا راه نمی دهند که بروند و ببینند وبرگردند و برایت حکایت کنند ... ای...
-
...
دوشنبه 10 مهرماه سال 1391 19:01
به اندازه تمام نقطه های دنیا با تو حرف داشتم اما نقطه ... یادت نخواهم انداخت که برگردی ، اگر مهم باشم ... یادت خواهم ماند!!! اینجا فقط واژه می فروشیم و سکوت می خریم چه تجارت دردناکی است .
-
جالبه!
دوشنبه 10 مهرماه سال 1391 18:55
-
......
دوشنبه 10 مهرماه سال 1391 18:54
-
دلتنگی
پنجشنبه 6 مهرماه سال 1391 18:24
گاه دلتنگ میشوم. دلتنگ تر از همه ی دلتنگی ها. گوشه ای مینشینم. و حسرت ها را میشمارم . و باختن ها را. و صدای شکستن ها را. و وجدانم را محاکمه میکنم. من کدامین قلب را شکستم؟ کدامین امید را نا امید کردم؟ کدامین احساس را له کردم؟ کدامین خواهش را نشنیدم؟ و به کدام دلتنگی خندیدم؟ که اینچنین دلتنگم...
-
آرامش
پنجشنبه 6 مهرماه سال 1391 13:02
همینــــــکه آرزوهایــــم را خـــــاک کـــــردم به آرامش رسیـــدم چــــه ســــاده بود خوشبختــــی…
-
نسل امروز
پنجشنبه 6 مهرماه سال 1391 11:55
ما نسلی هستیــم که مهمتریـن حرف های زندگی مـان را نگفتیم و تایپ کردیـم ... !
-
بر آنچه گذشت . . .
پنجشنبه 6 مهرماه سال 1391 11:07
بر آنچه گذشت، آنچه شکست، حسرت مخور؛ زندگی اگر زیبا بود، با گریه شروع نمی شد ...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 6 مهرماه سال 1391 10:23
نردبان دلـــــــم شکســــــــــته است ... میـــــــــــــــشود برای من کمی دعــــــــــا کنــی؟ دلم مثل یکــــــ نماز بین راه، خســــته و شکســـته استـــــ ... میـشود برای بیـــــقراری دلم سفارشی به آن رفیق با وفـــــا، خــــــــــــدا کنی؟ امشب درکنار ثانیه ها آمین گوی آرزوهایت میشوم! آرزویم رادعاکن.
-
در اندیشه یِ تواَم پائیز..........
پنجشنبه 30 شهریورماه سال 1391 18:27
در آستانه یِ پائیزی دِگَر هستم .. و در این اندیشه است دلِ من .. که چه پائیزها .. گذشته از سر من .. چه بارانها که ندیده ام .. چه بارانها که نباریده ام .. در کنارِ باران ها .. و باز هم دلم هوائی شده است .. هوائی در هوایِ پائیزم .. و نمی دانم چند پائیزِ دگر را خواهم دید .. اما می دانم که ذره ذره یِ هوایش را .. با اشتیاق...
-
در گستره ی دنیایی که خسته کرده دلم .. جز به سکوت ... دِگر ... هی
پنجشنبه 30 شهریورماه سال 1391 17:48
عاشقِ سکوتِ دلم شده ام .. آرام است و صبور.. لبریز از حسیست .. که من تعلیق صدا می زنم آن را من در سکوتِ معلقِ خود .. میانِ زمین و آسمان غوطه می خورم و در جایی در اوجِ ناکجایِ این دنیا .. خستگی در می کنم .. در کنارِ سکوتِ خویش ..
-
خدای من دوووووستت دارم...
پنجشنبه 30 شهریورماه سال 1391 17:43
در ساحل دریای زندگی قدم میزدم همه جا رد پا دیدم جای پای من و خدا... به سخت ترین لحظه ها که رسیدم فقط یک جای پا دیدم گفتم:خدایا مرا در سخت ترین لحظه ها رها کردی؟ ندا آمد تو را در سخت ترین لحظه ها به دوش کشیدم....
-
با من بترس .. یا بگیر از دلم ترسم را ..
پنجشنبه 30 شهریورماه سال 1391 17:32
با من بیا .. به سرزمینِ دلِ بیقرارِ من .. بیتاب شو .. با دلم .. من شریکی برایِ بیتابیِ شبانه می خواهم .. با من بیا .. به سرزمینِ ساکت و پر از رمز و رازِ شب آنجا که من با ترسها و خستگی هایِ دلم تنهایم دستم را بگیر .. دل به دلم بده .. تا نترسم از شبی که پُر سرماست تا نترسم از دلم ... دلی که تا ابد تنهاست
-
آرام باش دلم .به بی قراری ام نگاه نکن.که من .
پنجشنبه 30 شهریورماه سال 1391 17:27
می بینی دلِ مرا ؟؟ می بینی که چقدر صبور شده است ؟؟ بی هیچ حرفِ عاشقانه ای .. می بینی دلِ مرا که چه سوت و کور شده است ؟؟ و من .. چه بیقرارِ آرامی شده ام و دل .. چه پیچک وار .. به دورِ خود می پیچد و من .. چه عجیب است که .. در سکوتِ غم آلوده یِ دلم .. هیچ اشکی نمی ریزم .. گویی .. باور کرده ام که دلم .. در تنهائیست که...
-
قرن ها نالیدن به کجا انجامید؟
سهشنبه 28 شهریورماه سال 1391 12:19
قرن ها نالیدن به کجا انجامید؟ وقتی نمی توانی فریاد بزنی، ناله نکن! خاموش باش! قرن ها نالیدن به کجا انجامید؟! تو محکومی به زندگی کردن تا شاهد مرگ آرزوهای خود باشی. دکتر علی شریعتی
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 28 شهریورماه سال 1391 12:07
انسان هم می تواند دایره باشد هم خط راست. انتخاب با خودت است : تا ابد دور خود بچرخی یا تا بی نهایت ادامه دهی ... گاهی در سرزمین های بی حاصل و لم یزرع ، گل هایی می رویند که تو نمی توانی مشابه شان را در هیچ کجای دنیا بیابی . دیدن این گل های بی نظیر و حیرت انگیز ، خالی از لطف نیست. بی تردید در سرزمین بی حاصل احساس تو نیز...
-
روز دختر رابه تمام دخترای دنیا تبریک میگم
سهشنبه 28 شهریورماه سال 1391 12:04
خداوند لبخند زد دختر آفریده شد! روز دخترای گل مبارک
-
اگر دلت گرفت،سکوت کن!
دوشنبه 20 شهریورماه سال 1391 13:10
اگر دلت گرفت،سکوت کن! این روزها هیچکس معنی دلتنگی را نمیفهمد.
-
باخودعهد بستم...!
دوشنبه 20 شهریورماه سال 1391 12:28
دلم ازنوشتن خسته شده بود،شایدهم حکایتى براى گفتن باقى نمانده بود. هرچه بودباخودعهدبستم دلم راازحصارخطوط دفترآزادکنم ودست نوشته هایى که حکم سالها حبس رابرایم داشت،به دل خاک بسپارم! اگرچه سکوت برایم آزار دهنده بوداما ازنوشتن هم یقینأ دل بریده بودم!!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 20 شهریورماه سال 1391 12:24
به ساعت نگاه می کنم: حدود سه نصفه شب است چشم می بندم تا مبادا چشمانت را از یاد برده باشم و طبق عادت کنار پنجره می روم سوسوی چند چراغ مهربان وسایه های کشدار شبگردانه خمیده و خاکستری گسترده بر حاشیه ها و صدای هیجان انگیز چند سگ و بانگ آسمانی چند خروس از شوق به هوا می پرم چون کودکی ام و خوشحال که هنوز معمای سبز رودخانه...
-
ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺒﺮﯾﻢ!
دوشنبه 20 شهریورماه سال 1391 12:23
گاﻫﯽ "ﺷﺎﯾﺪ" ﻻﺯﻡ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺒﺮﯾﻢ! ﯾﺎﺩِ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﺒﻮﺩﻧﺸﺎﻥ! ﺑﻮﺩﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ!
-
چه کسی میداند:
یکشنبه 19 شهریورماه سال 1391 19:13
چه کسی میداند: چه غمی در دل تنهای من است به سکوتی که بر لب ها دارم زوزه سرد خزان میخندد
-
ســـــکوتــ ...
یکشنبه 19 شهریورماه سال 1391 19:09
تو سکوت میکنیُ فریاد زمانم را نمی شنوی ! یک روز ! من سکوت خواهم کرد و ... تو آن روز برای اولین بار مفهوم "دیر شدن" را خواهی فهمید
-
باز هم...
یکشنبه 19 شهریورماه سال 1391 18:26
باز هم حرفهای ناگفته و رازهایی که هرگز کسی نشنیده سکوتی وهم انگیز آری،بازهم نامه ای بی نشانی نامه ای که هرگز نخواهی خواند چشمانم خیس و پیشانیم تب دار سر به روی اسمت میگذارم و در رویاها غرق میشوم لحظه ها را با یاد تو سپری میکنم و کاغذها را با نام زیبای تو ورق می زنم به همین تکرارها دل بسته ام
-
زیستن
پنجشنبه 16 شهریورماه سال 1391 11:40
در کشور من مردم با نفرت بیشتری به صحنه بوسیدن دو عاشق نگاه میکنند. تا صحنه اعدام! زیستن با این مردمان دردناک است..... (دکتر علی شریعتی)
-
..............
پنجشنبه 9 شهریورماه سال 1391 18:53
-
جملات زیبا هم صحبت
پنجشنبه 9 شهریورماه سال 1391 18:51
به یاد داشته باش هر وقت دلتنگ شدی به آسمان نگاه کنی... کسی هست که عاشقانه تو را می نگرد و منتظر توست، اشک های تو را پاک می کند و دست هایت را صمیمانه می فشارد. تو را دوست دارد فقط به خاطر خودت. و اگر باورداشته باشی می بینی ستاره ها هم با تو حرف می زنند ، باور کن با او هرگز تنها نیستی. فقط کافی است عاشقانه به آسمان نگاه...
-
مهرسکوت
پنجشنبه 9 شهریورماه سال 1391 18:10
میزنم مهر سکوتی بر لبانم تا نفهمی از صدای لرزانم بغضی را که در گلو دارم. لبانم را دوخته ام مبادا بگویم دوستت دارم که هر بار گفتم... تنهایی ام بزرگتر شد!!!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1391 17:46
قطعـاً روزیــ صدایمـ را خواهیـ شنیـد ! روزیــ کهـ نهـ صدآ اهمیـتـ دارد و نهـ روز ! حسینـ پناهیـ