آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

اربعین حسینی...

عکس و تصویر دوستان گل حلال کنید امشب راهی مرز مهران هستم دعا کنید که از مرز رد ...

دوستان گل حلال کنید  

سلام دوستان انشاالله  راهی سفر نجف و کربلا هستم هرچند ک لایق نیستم اما، نائب الزیاره و دعا گوی همه شما عزیزان هستم! یا علی

تنها...


تنهایی را دوست دارم با تمام بغض ها و هق هق های شبانه و عاشقانه هایش تنهایی را دوست دارم با انتظار و دعا و نذرهایش با تمام گفتگو های یواشکی ام با خدا تنها که باشم دیگر خدا جدا نیست... نمیخواهم کسی دلبسته ام باشد و نمیخواهم وابسته کسی باشم میخواهم خودم باشم و خودم باشم و خدا و زیستن تنهایی بدون آدمها...مغرور نیستم فقط فهمیده ام هر آمدنی رفتنی دارد و هر عشقی سرانجامی همه مسافرند به سوی مقصدی نا معلوم مقصد من خداست خدایی که از خیلیها جداست

http://sheklakveblag.blogfa.com/ پریسا دنیای شکلک ها

...

سالهـاست که کفه ترازویـم


تــعادل نـدارد !


دسـت خالـی…!


دل پـُـر…


******************


درخت هم که باشی

 

عاقبت


یک روز


مغلوب پاییز میشوی


حالا فکر کن


چقدر می توانم با نبودنت بجنگم


وقتی دلتنگی


مدام با واژه ها


قلبم را به رگبار می بندد.....

دنیا بدون پاییز زیبا نیست


می وزد نسیم پاییز به سوی قلبم …
پاییز و حال هوایش دیوانه می کند مرا، به من احساسی تازه بده ای خدا
احساسی که با آن بتوانم آنچنان از پاییز بنویسم تا همه با خواندنش مثل من شوند
مثل من دیوانه پاییز و همیشه چشم انتظار…
چشم انتظار آمدنش ، بی قرار از راه رسیدنش
حال و هوای من در این روزهای پاییزی، حالا وقت شکفتن غنچه های قلب من است...
بهار من پاییز است ، لحظه طراوت و تازگی دنیای من همین پاییز است
پاییز آمد و دلم بیشتر از همیشه عاشقش شد، به عشق آمدنش چه انتظارها کشیدم ، نشستم در زیر باران زمستان ، دیدم بهار عاشقان ، بیقرار بودم در گرمای تابستان تا دوباره آمد فصل برگ ریزان…
برگهای طلایی می ریزد از درختان و این آغازیست برای سرسبزی درختان و این آغاز تولدیست از حالا تا پایان زمستان…
طلوع میکنم با افتخار در میان این برگ ریزان، تو نمیفهمی حال مرا در میان برگهای زرد درختان
تو نمیفهمی اینک غرق چه رویایی ام ، تا پاییزی نباشی نمیفهمی اینک چه حالی ام…
می وزد نسیم پاییز به سوی قلبم ….
آغازی دوباره ، جشن میلادم در زیر باران برگهای طلایی رویاییست ، این دنیا ،بدون پاییز زیبا نیست…