آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

سکوت

چگونه روزها از پی هم می آیند و می روند


آهسته رو به پایانم


اما چنان غرق زندگی که گویا این راه را پایانی نیست


عادت کرده ام


به تنهایی


به نگفتن


به ندیدن


و درناکتر از همه به سکوت .......!

امشب دلم گرفته

ای آسمان زیبا امشب دلم گرفته 

   

از های و هوی دنیا امشب دلم گرفته 


یک سینه غرق مستی دارد هوای باران


از این خراب رسوا امشب دلم گرفته


امشب خیال دارم تا صبح گریه کردن


شرمنده ام خدایا امشب دلم گرفته


خون دل شکسته بر دیدگان تشنه


باید شود هویدا امشب دلم گرفته


ساقی عجب صفایی دارد پیاله ی تو


پر کن به جان مولا امشب دلم گرفته


گفتی خیال بس کن فرمایشت متین است


فردا به چشم اما امشب دلم گرفته


http://ir2up.ir/up16/89103643453.jpg


 

 از خدا پرسیدم:
اگر در سرنوشت ما
همه چیز راازقبل نوشته ای
دعاکردن چه سودی دارد؟
خداوند خندید و گفت:
شاید در سرنوشتت
نوشته باشم :
♥هر چه دعا کرد ♥
•●ღ♥ღ.ღ♥ღ●•


خطا....
بزرگترین خطایت این بود که
فکر میکردی :
من ....
برای همیشه
صبورم .....


کفرنامه...

خـدایـا چـقـدر مـی گـیـری ... !!

کـه بـگـذاری شـب اول قـبـر قـبـل از ایـنـکـه تـو ازم سـوال کـنـی ،

مـن یـه چـیـزایـی ازت بـپـرسـم؟

خدایا!


کاش اعتراف کنی جهنمی در کار نیست.

برای ما همین روزهای

برزخی زمینی کافیست


 خـــدایــا

گـــنـاهــم را . . .

نـمــی دانــم !

تـــقـاصــــم را . . .

ســــبــک تـــر کـــن ......!

هیچ کس درد دلی از من نپرسید

            اما من اقیانوسی شدم برای غرق کردن درد دلهای دیگران

 

هیچ کس جریان دریای دلم را طوفانی نکرد

               اما من جریانی آرام و خنک شدم

               برای خاموش کردن گرمای غمناک شن های ساحلها

 

هیچ کس من را آرام نکرد

                    اما من آرامشی شدم برای مضطربترین قلبها

 

هیچ کس آتشفشان درون من را خاموش نکرد

                      اما جریان مذاب درون من جریان زندگی را بخشید

                                          به بستر یخ زده ی دریاها

 

هیچ حقیقتی جز تو در زندگی من نبود خدای من

اما بدمستی وصال ما محکوم شد به این گذراندن ها و گذشتن ها

 

تقدیم به حقیقت عشق

خستگی های نگاهم را به خاطر بسپار....

روزی برای همیشه چشم هایم را خواهم بست...!

بنویسید بردیوار سکوت :

عشق سرمایه هرانسان است؛

بنشانید برلب حرف قشنگ؛

حرف بد وسوسه شیطان است؛

بدانید فردا دیر است؛

اگر غصه بیاید امروز؛

همیشه دلتان درگیر است؛

پس بسازید رهی را کنون؛

که تا ابد سوی صداقت رود؛

بکارید به هرخانه گلی؛

که فقط بوی محبت دهد.

بــــــــــــــار خـــــــــــدایــــــــا...

بار  خدایا  : به بزرگی چیزهایی که به من داده ای آگاه و قانعم کن تا

کوچکی چیزهایی که نداده ای

آرامش قلبم را از من نگیرد...

باران عشق

http://upload.tehran98.com/images/58efvi8nrhq7qa9gkoob.gif

می توان در قاب خیس پنجره
 چک چک آواز باران را شنید

 می توان دلتنگی یک ابر را
  در بلور قطره ها بر شیشه دید

 می توان لبریز شد از قطره ها
  مهربان و بی ریا و ساده بود

 می توان با واژه های تازه تر
  مثل ابری شعر باران را سرود

 می توان در زیر باران گام زد
  لحظه های تازه ای آغاز کرد

 پاک شد در چشمه های آسمان

 زیر باران تا خدا پرواز کرد.