باز هم
حرفهای ناگفته و رازهایی که هرگز کسی نشنیده
سکوتی وهم انگیز
آری،بازهم نامه ای بی نشانی
نامه ای که هرگز نخواهی خواند
چشمانم خیس و پیشانیم تب دار
سر به روی اسمت میگذارم و در رویاها غرق میشوم
لحظه ها را با یاد تو سپری میکنم و کاغذها را با نام زیبای تو ورق می زنم
به همین تکرارها دل بسته ام