آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

کاش می بودم ولی این گونه تقدیرم نبود،در قفس بودم ولی این جسم زنجیرم نبود

غصه می خوردم گه و گاهی دلم پرشور بود،درد بی عشقی و بی یاری نفس گیرم نبود

لحظه ای بی خود ز خود بودم ز هرچه بود و هست،خاطرات روز رفته سخت درگیرم نبود

من اسیر زلف او از بد دلم آزاد بود،مست چشمش بودم و این باده شبگیرم نبود

در میان آدمان بودم ولی راهم جدا،درد بی آرام او روزی فراگیرم نبود

کاش می بودم ولی این گونه تقدیرم نبود

کاش میماندم ولی از آسمان سیرم نبود

نایت اسکین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد