آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

هیچ کس با من در این دنیا نبود هیچ کس مانند من تنها نبود

هیچکس دردی زدردم برنداشت...

بلکه دردی نیز بردردم  گذاشت ...

هیچ کس فکر مرا باورنکرد خطی از شعر مراازبرنکرد

هیچ کس معنای آزادی نگفت..

دروجودم رد پایش رانجست...

هیچکس آن یار دلخواهم نشد...

هیچکس دمسازوهمراهم نشد...

هیچکس .......................

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد