به کفاره کدامین گناه اینگونه رنج می برم؟
این گرمای آتش کدامین دوزخ است که تنم را آب می کند؟به کدامین آزمون از چه رو مصلوبم؟
بگو تاوان جه را می دهم ، بگو بگو که بدانم؟
از آغاز همین بوده ام ، دگر طاقتی نیست مرا ، بگو ، به مردن نماز می برم
از چه از چه بود این همه درد این همه غم سهم من؟
پس آغاز دفتر سفید کدامین شعر نگفته است؟
من که هر چه می زنم ورق به دفتر سیاه می زنم
حال که کائنات همه بر مرگ من کمر بسته اند، چرا آن در نمی رسد؟