آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

شمس تبریزی

تو را یک سخن بگویم:

این مردمان به "نفاق" خوش دل می شوند

و به "راستی" غمگین می شوند!

او را گفتم: مرد بزرگی و در عصر یگانه ای!

خوش دل شد و دست من گرفت و گفت: مشتاق تو بودم ، و مقصر بودم!

و پارسال با او راستی گفتم ، خصم من شد و دشمن شد.

عجب نیست این؟!

با مردمان با نفاق می باید زیست ، تا در میان ایشان ، با ایشان خوش باشی!

راستی آغاز کردی؟؟

به کوه و بیابان باید رفت!

شمس تبریزی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد