خستـــه شـــدم...
خستــــه شـــدم از تکــــرار ِ شنـیــدن ِ:
« مـــواظــب خــودت بـــاش »
.
.
.
تـــو،اگـــر نگـــران حـال مـن بـودی....که نمـــی رفــتی!!
می مـانــدی....!
×××××××××××××××××××××××××××××
برای دلم، گاهی مادری مهربان میشوم
دست نوازش بر سرش میکشم میگویم: «غصه نخور، میگذرد …»
برای دلم، گاهی پدر میشوم
خشمگین میگویم: «بس کن دیگر بزرگ شدی ….»
گاهی هم دوستی میشوم مهربان
دستش را میگیرم میبرمش به باغ رویا …
دلم ، از دست من خسته استــ
شما دلت از دستت خسته است
من از دست دلم
چقدر تفاوت است
زیبا بود