آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

حاضر جوابی برنارد شاو

روزی در یک میهمانی مرد خیلی چاقی سراغ برنارد شاو که بسیار لاغر بود رفت وگفت:آقای شاو وقتی من شما را می بینم فکر می کنم در 

اروپا قحطی افتاده است برنارد شاو هم سریع جواب میدهد : بله . من هم هر وقت شما را می بینم فکر می کنم عامل این قحطی شما 

هستید.

 

______________

 

روزی نویسنده جوانی از جرج برنارد شاو پرسید:شما برای چی می نویسید استاد؟ برنارد شاو جواب داد:برای یک لقمه نان

نویسنده جوان برآشفت که:متاسفم . برخلاف شما من برای فرهنگ مینویسم .

برنارد شاو گفت:عیبی نداره پسرم هر کدام از ما برای چیزی مینویسیم که نداریم..





نظرات 2 + ارسال نظر
یونس یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:46 ب.ظ http://theredrose.blogsky.com

سلام لینک شدین..بازم سربزنید

سعید سه‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:20 ب.ظ http://grave-stone.blogsky.com

سلام
بخاطر انگلیسی نوشتنم شرمنده
مدتی با گوشی میومدم نت و گوشی هم فارسی نداشت به اجبار
انگلیسی تایپ میکرده



تو را نمی دانم
ولی من
حرف ِ آخرم را با بغض خوردم ... !

سلام اشکالی نداره ببخشید جواب کامنت قبلی رادادم ولی نتم قطع میشه و ارسال نشد براتون واگه شما حرفتون را با خوردین ما با بغض فقط داریم نفس میکشیم و به قول خودتون که وانمود میکنیم که شادیم و زندگی می کنیم و هیچ کس هم نمی دونه در درون چه غوغایی است حالا بگذریم و...! فعلا بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد