پیرمرد آهسته و درحالی که سرش را تکان می داد گفت:
تو آدم خوشبختی هستی که این همه دوست داری
ولی در مورد آنچه که می گویی خوب فکر کن
خیلی چیزها هست که تو نمی دونی
دوست فقط اون کسی نیست که تو بهش سلام می کنی
دوست دستی است که تو را از تاریکی و ناامیدی بیرون می کشد
درست هنگامی که دیگرانی که تو آنها را دوست می نامی سعی دارند تو را به درون آن بکشند
دوست حقیقی کسی است که نمی تونه تو را رها کنه
صدائیه که نام تو را زنده نگه می داره
حتی زمانی که دیگران تو را به فراموشی سپرده اند
اما بیشتر از همه دوست یک قلب است
یک دیوار محکم و قوی در ژرفای قلب انسان ها
جایی که عمیق ترین عشق ها از آنجا می آید!
پس به آنچه می گویم خوب فکر کن
زیرا تمام حرفهایم حقیقت است
و فرزندم یکبار دیگر جواب بده
چند تا دوست داری؟
سپس ایستاد و مرا نگریست
در انتظار پاسخ من
با مهربانی گفتم
اگرخوش شانس باشم... فقط یکی
و آن تویی!
بهترین دوست کسی است که شانه هایش را به تو می سپارد
در تنهائیت تو را همراهی می کند
و در غمها تو را دلگرم می کند
کسی که اعتمادی را که به دنبالش هستی به تو می بخشد
وقتی مشکلی داری آن را حل می کند
و هنگامی که احتیاج به صحبت کردن داری
به تو گوش می سپارد
و بهترین دوستان عشقی دارند که نمی توان توصیف کرد
غیرقابل تصور است
دوست...
این روزا دلم بدجوری ازش پره...
میدونی اونقدر نامرده که واسش همه کار کردم و دست آخر چون با هم قرار داشتیم و دیر اومد و من فقط بهش بد نگاه کردم که بهش بفهمونم ازش ناراحتم...
هـــــــــه هـــــــــــه باهام قهر کرد و من بدجور بهم برخورد...
میدونی بنظر من بهتره توو این دور و زمونه با هرکی رسید دوست بشی بقولی فقط ی سلام و احوالپرسی و ازش استفاده کنی و فقط یک فقط یک رفیق بداری...
اوه چه دل پری...
من که دیگه به هیشکی اعتماد ندارم...
به منم سر بزن