-
دل شکسته
پنجشنبه 18 خردادماه سال 1391 12:16
دلها براحتی می شکنند اما هنوز هم می توان با دل شکسته عاشق بود
-
کاش کسی جایی منتظرم بود...
چهارشنبه 17 خردادماه سال 1391 16:04
چقدر دلم می خواهد نامه بنویسم... تمبر و پاکت هم هست و یک عالمه حرف... کاش کسی جایی منتظرم بود...
-
می دانی ....
چهارشنبه 17 خردادماه سال 1391 12:20
می دانی... یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی تـعطیــل است و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت باید به خودت استراحت بدهی دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و بی خیال ســوت بزنی در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند آن وقت با خودت بگویـی بگذار منتـظـر بمانند !!!
-
استاد تغییر باشیم ...
چهارشنبه 17 خردادماه سال 1391 12:18
تصمیم بگیریم : استاد تغییر باشیم نه قربانی تقدیر ؛ در بازی زندگی اگر عوض نشویم ... تعویض می شویم ...
-
دکتر شریعتی
چهارشنبه 17 خردادماه سال 1391 12:08
من تکیه کن! من تمام هستی ام را دامنی میکنم تا تو سرت را بر آن بنهی تمام روحم را آغوشی می سازم تا تو در آن از هراس بیاسایی،تمام نیرویی را که در دوست داشتن دارم،دستی میکنم تا چهره . گیسویت را نوازش کند تمام بودن خود را زانویی میکنم تا بر آن به خواب روی.... خود را،تمام خود را به تو میسپارم تا هر چه می خواهی از آن...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 خردادماه سال 1391 18:35
بد ترین روزها امیدوار باش ! همیشه زیباترین باران ها از سیاه ترین ابرها می بارد. . .
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 11 خردادماه سال 1391 16:24
یکی می پرسد : اندوه تو از چیست ؟ سبب ساز سکوت مبهمت کیست ؟ برایش صادقانه می نویسم: برای آنکه باید باشد و نیست...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 9 خردادماه سال 1391 12:12
به کجا خواهم رفت خویشتن خویش را کی زمان آشتی فرا می رسد؟ کجا نیمه ی پنهان وجودم را که با آن زاده شدم ملاقات می کنم؟ چه وقت با تنهایی که از آن فرار می کنم آشتی خواهم کرد؟ کجا ؟چه وقت؟ چقدر این مسیر را دور وطولانی می بینم و خود را خسته و تنها فرصت کم وراه طولانی. دل فهیمه گرفته است از دوری خود. خسته ام از اینهمه از دل...
-
دل
یکشنبه 7 خردادماه سال 1391 18:57
اینقدر…ورق های زندگیم را… بهم نریز…! حکم…همان دل است…
-
خاطره هایم.....
یکشنبه 7 خردادماه سال 1391 09:44
در همین نزدیکی کوچه باغی زیباست که درآن خاطره هایم پیداست آسمانش آبی است جوی آبی جاریست و شقایق که درآن آفتابی است غنچه ای می خندد شاخه ای می رقصد و زمان از گذر ثانیه جا می ماند لحظه هایی زیباست خاطره یا رویاست هر چه هست در نظر من یکتاست قاب یک خاطره در آن پیداست
-
آموزنده
پنجشنبه 4 خردادماه سال 1391 16:12
-
به نام اوکه هرچه دارم ازاوست....
سهشنبه 2 خردادماه سال 1391 12:08
خدا آن حس زیباییست که در تاریکی صحرا زمانی که هراس مرگ می دزدد سکوتت را یکی همچون نسیم دشت می گوید : کنارت هستم ای " تنها " و دل آرام می گیرد ...
-
تابوت آرزو . . .
دوشنبه 1 خردادماه سال 1391 09:22
از هر کجا گذرد تابوت من غوغا به پا خیزد ، چه سنگین می رود این مرده ، از بس که آرزو دارد . . .!!!
-
کلافه
دوشنبه 1 خردادماه سال 1391 09:21
کلافه شدن یعنی: دلتنگ کسی باشی که نیست حوصله کسی نداشته باشی که هست......
-
محبت
دوشنبه 1 خردادماه سال 1391 09:17
رشته ی محبت را باید به ضریح دلی بست که خیال کوچ کردن نداشته باشد .
-
رازهای جذب
یکشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1391 18:09
چگونه جذاب باشیم ؟ چگونه جذابیت ، گیرایی و ماندگاری در قلب های دیگران داشته باشیم همه ما علاقهمندیم یادمان در دلهای اطرافیان باقی باشد و این تنها با سلاح خُلق خوش حاصل میشود. هنگامی که به خاطرات پررنگمان با آشنایان مراجعه میکنیم افراد مهربان و خوش اخلاق از ماندگارترین شخصیتها در ذهن و رحمان میباشند. چنین ماندگاری...
-
دلتنگی
یکشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1391 18:07
خدایا این دلتنگی های ما را هیچ بارانی آرام نمیکند فکری کن اشک ما طعنه میزند به باران رحمتت .
-
گاهی قشنگتر نگاه کن به خودت .. به افکارت .. تا که شاید باز شود د
یکشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1391 15:00
خوب است .. گاهی .. فرو روم در خود شاید سر از مَنِ دیگری در آوردم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 30 اردیبهشتماه سال 1391 18:02
هــر آهـنـگـی کـه گـوش مـیـدهـم ، بـه هـر زبـانـی کـه بـاشـد ، بـغـضـم را مـیـشـکـنـد . . . نـمـی دانـم . . . بـغـضـم بـه چـنـد زبـان زنـده دنـیـا مـسـلـط اسـت !
-
بگو سیب ...
شنبه 30 اردیبهشتماه سال 1391 17:59
لبخندی که بر لبانم نشسته است ؛ به اصرار عکاس نشانده ام ... وگرنه من کجا و واژه ی سیب کجا ....
-
عصر یخبندان ...
شنبه 30 اردیبهشتماه سال 1391 17:58
بی فایده است عصرمردان مجنون و زنان لیلی دیرزمانیست به پایان رسیده است ؛ یخبندانیست زمین! سرهایمان را در کامپیوترهامون فرو کرده ایم ... ودر پناه فیلترشکن ها مان زاغ سیاه یکدیگر را هک می کنیم ببین اینکه به پایکوبی اش نشسته ایم انقراض عشق است؛ خوشبختی مجازی! و اینک دسته جمعی آغاز عصر یخبندان را لایک می کنیم !
-
دلنوشته
پنجشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1391 17:05
بارآخر،من ورق را بادلم 'برمیزنم! باردیگرحکم کن! اما نه بی دل!با دلت،دل حکم کن! حکم دل: هرکه دل دارد بیاندازد وسط! تاکه ما دلهایمان را روکنیم!دل که روی دل بیافتاد، عشق حاکم میشود!پس به حکم عشق،بازی میکنیم!این دل من!روبکن حالادلت را..! دل نداری؟'بر بزن اندیشه ات را..! حکم لازم: دل گرفتن!دل سپردن! هردولازم! وقتی نگاهم به...
-
گاهی
پنجشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1391 12:24
گاهی باید به دور خود یک دیوار تنهایی کشید نه برای اینکه دیگران را از خودت دور کنی بلکه برای اینکه ببینی برای چه کسانی اهمیت داری که این دیوار را بشکنند...
-
قانون!
چهارشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1391 17:02
افلاطون میگه : اگه نتونستی کسی رو فراموش کنی بدون هرگز از یادش نرفتی!
-
چند دقیقه؟...
چهارشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1391 12:24
آدمها آنقدر زود عوض میشوند... آنقدر زود که تو فرصت نمیکنى به ساعتت نگاهى بیندازى و ببینى چنددقیقه بین دوستى ها تا دشمنى ها فاصله افتاده است...!
-
تنهایم !!!
چهارشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1391 09:14
نیستی که بدانی عصرها ... برای نوشیدن یک فنجان چای چقدرتنهایم ...
-
زندگی
سهشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1391 17:03
زندگی یعنی... ناخواسته به دنیا آمدن مخفیانه گریستن..... دیوانه وار عشق ورزیدن.... و عاقبت در حسرت آن چه دل میخواهد ومنطق نمیپذیرد مردن...****
-
غریبی
سهشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1391 11:14
همه رفته اند ... و فقط من مانده ام ... و تن ها... روحی تنها... در میان تن ها... تنهای تنها...
-
تو به اسم کس دیگری در آمدی
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1391 18:48
من دلم خیلی چیزها می خواست اما دیگر مهم نیست قرعه کشی که تمام شد تو به اسم کس دیگری در آمدی ! تقدیر جای خود... اما لااقل اسم مرا هم در کیسه ات می انداختی ....!
-
متحرک
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1391 18:46