آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

فروغ...

 

نه آرامشت را

به چشمـﮯ

وابسته کن،

نه دستت را

به گرماے دستـﮯ

دلـــــــــخوش...

چشمها بسته میشوند و

دستــها مشت میشوند...

و تو مـﮯمانـﮯ و

یک

دنــــــــیا

تــــــــــنهائی.

 

فروغ فرخزاد 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد