-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 22 تیرماه سال 1391 10:32
گوشهایم را می گیرم ... و چشم هایم را می بندم ... و زبانم را گاز می گیرم ... ولی ... حریف افکارم نمی شوم ... چقدردردناک است فهمیدن ...
-
دل
سهشنبه 20 تیرماه سال 1391 18:31
اینجا زمین است ساعت بوقت انسانیت خواب است دل عجب موجود سخت جانی است! هزار بار می شکند، می سوزد، می میرد! ولی باز می تپد ...
-
خواهشا...............
سهشنبه 20 تیرماه سال 1391 17:48
تو که نمی توانی التیامی باشی برای زخم هایم پس خواهشا رویشان نمک نپاش...
-
آسان....
سهشنبه 20 تیرماه سال 1391 17:46
زندگی یعنی : بخند٫ هر چند که غمگینی ! ببخش٫ هر چند که مسکینی! فراموش کن ٫هر چند که دلگیری! اینگونه بودن زیباست! هر چند که آسان نیست!
-
باران
سهشنبه 20 تیرماه سال 1391 17:31
نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه می لغزد ولی باران نمی داند که من دریایی از دردم به ظاهر گرچه می خندم ولی اندر سکوتی تلخ می گریم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 19 تیرماه سال 1391 17:49
گاهــی حجـم ِ دلــــتنـگی هایــم آن قــــــدر زیـاد میشود که دنیــــا با تمام ِ وسعتش برایـَم تنگ میشود ... ... دلتنــگـم ... دلتنـــــگ کسی کـــــه گردش روزگــــارش به من که رسیــــد از حرکـت ایستـاد ... دلتنگ کسی که دلتنگی هایم را ندید ... دلتنگ ِ خود َم ... خودی که مدتهــــــــاست گم کـر د ه ام ... گذشت دیگر آن...
-
گاهی ...
دوشنبه 19 تیرماه سال 1391 17:43
گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی... گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی ... گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات... گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که... گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین...
-
دلتنگی
یکشنبه 18 تیرماه سال 1391 18:50
ایــن روزهـــا همــه بــه مــن دلـتــنـــگــی هــدیــه مـی دهنــد لطفـــا آتــش بــس اعــلام کــنید! بــه خـــدا تمــــامـ شــد دلـــــــــــم...!
-
خدا...
یکشنبه 18 تیرماه سال 1391 18:48
خـــــــــــــــدایــــــــــــــا . . . . خدایا...! از ایـنـــــکه منــــو درحــــــــد ایــــوب حســاب میـــکنی ممـــنونم ولـــــی میــــشه بیــــخیــــال بشــــی اندکی نفهمی عطا کن،که راحت زندگی کنیم! مردیم از بس فهمیدیم و به روی خودمون نیاوردیم...! . . . خداوندا قیامتت را بر پا کن تو اگر خسته نشده ای من عجیب خسته...
-
شاد بودم غصه دار
یکشنبه 18 تیرماه سال 1391 18:45
می گویند : شاد بنویس ... نوشته هایت درد دارند! و من یاد ِ مردی می افتم ، که با کمانچه اش ، گوشه ی خیابان شاد میزد... اما با چشمهای ِ خیس ... !!!
-
باران
شنبه 17 تیرماه سال 1391 11:20
باران خیال جالبی ست در ازدحام غصه ها در اجتماع قصه ی پر غصه ی بی انتها باران خیال مبهمی ست وقتی خیالت درهم است وقتی نگاهت ساکت و وقتی لبانت بسته است باران صدای عاشقی ست وقتی که می بارد ولی وقتی که چشمی خیس و تر آرام می گیرد کمی امشب هوا بارانی است افکار من هم قاطی اند چشم و لبانم خسته و امشب دلم طوفانی است چشمان من...
-
یادت باشد...
چهارشنبه 14 تیرماه سال 1391 18:21
یادت باشد؛ دلت که شکست، سرت را بالا بگیری؛ تلافی نکن، فریاد نزن، شرمگین نباش؛ حواست باشد؛ دل شکسته، گوشههایش تیز است؛ صبور باش و ساکت؛ بغضت را پنهان کن، رنجت را پنهان تر؛ گاهی بازی زندگی اینگونه است؛ بازنده فقط کسی است که بازی نکند ...
-
بعضی ها ...
سهشنبه 13 تیرماه سال 1391 17:20
بعضــــــی ها گـــریه نمی کنند ! اما … از چشـــــم هایشان معلوم است ؛ که اشکــــی به بزرگی یک سکــــوت ، گــــوشه ی چشمشان به کمیــــــن نشسته …
-
دلت که گرفته باشد...
دوشنبه 12 تیرماه سال 1391 10:26
دلـت کــه گــرفـتـه بـاشـــد ... با صدای دســتـفــروش دوره گرد هــــم گــریــه می کنی چه برسد به اینکه عصر جمعه هم باشد....!!!
-
این پست مخاطب خاص دارد...
یکشنبه 11 تیرماه سال 1391 19:07
مثل باران خاطراتت ماندنیست لحن پر مهر صدایت خواندنیست گرچه ما اندک زمانی در کنارت بوده ایم تا ابد مهر و وفایت ماندنیست .
-
اعتماد ؟
یکشنبه 11 تیرماه سال 1391 17:47
آنقدر به آدم های روی زمین بی اعتماد شده ام که می ترسم، وقتی از خوشحالی به هوا می پرم، زمین را، از زیر پایم بکِشند ...
-
....
یکشنبه 11 تیرماه سال 1391 17:45
هنوز هم وقتی دلم می گیرد سر تکان میدهم و میگویم بیخیال... در حالی که میدانم ؛ خیالم همیشه پر از خیال است!
-
و...
یکشنبه 11 تیرماه سال 1391 17:26
وفای شمع را نازم که بعد از سوختن به صد خاکستری در دامن پروانه میریزد نه چون انسان که بعد از رفتن همدم گل عشقش درون دامن بیگانه میریزد
-
گاهی ...
یکشنبه 11 تیرماه سال 1391 17:20
گاهی وقـتها جـز رفـتن هیچ فکری بـه ذهنت نمیرسـد. . . اینجـاست که میفهمی. . . کم آوردی. . .
-
....
یکشنبه 11 تیرماه سال 1391 17:17
میگویند زمان طلاست. دروغ میگویند زمان آتش است من چشیده ام گذرا نیست. ثانیه به ثانیه اش می سوزاند و تا به شعله ات نکشد نمی گذرد.
-
بودن ...
پنجشنبه 8 تیرماه سال 1391 17:45
گاه سکوت یک دوست معجزه میکنه ... و تو می آموزی ... بودن در فریاد نیست ...
-
امتحان
پنجشنبه 8 تیرماه سال 1391 11:48
خدایا... من ترک تحصیل کردم! میشه دیگه ازم امتحان نگیری؟!
-
مےخواهم بگویم...
پنجشنبه 8 تیرماه سال 1391 09:44
لحظہ هاے سکوتم... پر هیاهو ترین دقایق زندگےام هستند! مملو از آنچہ ، مےخواهم بگویم... و نمےگویم!!!
-
و...
پنجشنبه 8 تیرماه سال 1391 09:37
قبل ازاینکه بخواهی در مورد من وزندگی من قضاوت کنی کفش های من را بپوش ودر راه من قدم بزن. از خیابان ها،کوه ها ودشت هایی گذرکن که من گذر کردم.... اشک هایی رابریز که من ریختم... دردها وخوشی های من را تجربه کن... سال هایی را بگذران که من گذراندم... روی سنگ هایی بلغز که من لغزیدم... دوباره ودوباره برپاخیز ومجددا در درهمان...
-
خنده و این روزهای من..........
چهارشنبه 7 تیرماه سال 1391 18:01
-امان از خنده ای که لابلای آن بغض دردناکی گلویت را بفشارد... -حـال این روزهـای من حال آفتابگردانیست که در روز بارانی به دنیـا آمده ....
-
...
چهارشنبه 7 تیرماه سال 1391 17:12
بـزرگ که میشــــوی …. غُصـه هایت زودتـر از خـودت،قـَد می کِشــند، دَرد هـایت نــیز ! غــافل از آنکه لبخــندهـایت را، در آلبــوم کـودکــی ات جــا گــُذاشتــی ....
-
دنیای بدون تعطیلی..!
چهارشنبه 7 تیرماه سال 1391 16:43
و مارا می آزمایی درشرایط سخت یکی پس از دیگری ودیگری پس از دیگری! وما خسته از این امتحانات دنیای آزمون وخطایت، سه ماه تعطیلی ندارد؟!!
-
خداییش همینه!!!
سهشنبه 6 تیرماه سال 1391 19:11
بگـــذار آغوشم بـــرای همیشه یخ بـــزند . نمی خواهم کـــسی شـــال گردن اضافی اش را دور گـــردن احســـاسم بیاندازد . . . !
-
...
سهشنبه 6 تیرماه سال 1391 19:06
فـَـصــل ِ امــتـِـحــــان است و مَـــن جــُـز مــُـرور ... رنگــ ِ چشــــمــ ـــانت .. و خـَـط کشـــیــدن زیــر ِ دلتنگـــــــی هــایَمـ .. هــیــچ دَرســـی نـَـدارمـــ
-
سکوتم...
دوشنبه 5 تیرماه سال 1391 19:43
لــــــــحظه های ســــکو تم ؛ پـــــر هیاهــــــــــو ترین دقــــایق زندگ یم هستند مــــــملو از آنــــــچـــه مــــی خواهم بـــــــــــــــگو یم و نــــــــــــمی گـــــو یم ....