آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

در ابعاد این عصـــر خاموش ، من از طعـــم تصنیـــــف در متن ادراک یک کوچـه ، تنهـــــــاترم....! بیـــا تا برایت بگویم ...منتظـــرت می‌مانم...می‌مانم تا آفتـــاب از مغربِ معجـــزه برآید
نایت اسکین
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد