-
زندگی زیباست
شنبه 11 آذرماه سال 1391 17:28
شما را بخدا تا حالا از خودتون پرسیدید: قیمت یه روز بارونی چنده؟ یه بعداز ظهر دلنشین آفتابی رو چند میخری؟ حاضری برای بو کردن یه بنفشه ی وحشی توی یه صبح بهاری یه اسکناس درشت بدی؟ پوستر تمام رخ ماه قیمتش چنده؟ ولی اینم میدونی که اگه بخوای وقت بگذاری و حتی نصف روز هم بشینی به گلهای وحشی که کنار جاده در اومدن نگاه کنی بوته...
-
دل به هـــر کـــس مسپار !!!
شنبه 11 آذرماه سال 1391 12:25
دل به هـــر کـــس مسپار !!! گــــرچه ، عاشــــق باشد حکم دلداری ، فقط عشق که نیست ... او بجــــز عشــق باید لایق عمق نگاهت باشد و کمی هم بیــــــمار تا نگاه تو تسکین بدهد روحش را ... دل به هـــــر کــــس مســـــپار ...!!!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 11 آذرماه سال 1391 12:21
آسمان میگریست ... و بادها شیون کنان فریاد می کشیدند : بریزای آسمان ، اشک بریز! بریز که هرقطره اشک تو در بیکران زمین، ستونی بربنای زندگیست و آسمان میگریست.... میگریست ... در پهنه ی کران ناپدید آسمان ، جز ناله ی زائیده از برآشفتگی اشکهای بی امان وعصیان ابر های سر گردان خبری نبود... و دریا ، در کشاکش انقلاب امواح دیوانه...
-
بـارآن
شنبه 11 آذرماه سال 1391 12:18
░▒▓ پــَــنجـره رآ بــاز کـُن و از این هـَـوای مـَطبوعِ بآرانـی لـذَّت ببَر . . . ☂ خـوشبـَختـانـِه . . . بـارآن اِرثِ پـِدَر هیچـکَس نیـستــــ . . . ▓▒░ ╮ حُسـِین پنآهی ╰
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 11 آذرماه سال 1391 12:00
خدا آن حس زیباییست که درتاریکی صحرا... زمانیکه هراس مرگ می دزدد سکوتت را.... یکی همچون نسیم دشت آهسته میگوید: کنارت هسنم ای تنها... و "دل آرام می گیرد."
-
گاهی ...
شنبه 11 آذرماه سال 1391 11:54
هر از گاهی توقف در ایستگاه بین راه ,فرصت خوبیست برای دیدن مسیر طی شده و نگریستن به راهی که پیش روست ,گاهی برای رسیدن باید نرفت !!!
-
تجارت دردناک
پنجشنبه 9 آذرماه سال 1391 14:40
اینجا فقط واژه میفروشم . . و سکوت میگیرم . . . چه تجارت دردناکی است
-
خالی تر از سکوتم
پنجشنبه 9 آذرماه سال 1391 14:38
خالی تر از سکوتم ، از نا سروده سرشار حالا چه مانده از من ؟... یک مشت شعر بیمار انبوهی از ترانه ، با یاد صبح روشن اما... امید باطل... شب دائمی ست انگار با تار و پود این شب باید غزل ببافم وقتی که شکل خورشید ، نقشی ست روی دیوار دیگر مجال گریه از درد عاشقی نیست بار ترانه ها را از دوش عشق بردار بوی لجن گرفته انبوه خاطراتم...
-
... سنگ تمام ...
پنجشنبه 9 آذرماه سال 1391 14:30
آدم هــا بـرای هــم سنگ تمــام مـی گذارنــد، امــا نـه وقتــی کــه در میانشــان هســتی، نــــــــه..، آنجــا کــه در میــان خـاک خوابیــدی، "سنـــگِ تمــام" را میگذارنـد و مــی رونــد !!! وسنگینی این سنگ نا تمام از هم اکنون گلویمان را می فشارد!
-
باید گذشت...
چهارشنبه 8 آذرماه سال 1391 15:28
-
آیینه نفرت یا عشق؟
چهارشنبه 8 آذرماه سال 1391 15:26
بیزارم از آن عشق که عادت شده باشد... یا آن که گدایی محبت شده باشد... خودبینی و خودخواهی اگر معنی عشق است... بگذار که آیینه نفرت شده باشد . . .
-
السلام علیک یا اباعبدالله
پنجشنبه 2 آذرماه سال 1391 14:31
-
باران
پنجشنبه 2 آذرماه سال 1391 09:10
چشم ها را باید شست ، جور دیگر باید دید واژه را باید شست . واژه باید خود باد ، واژه باید خود باران باشد چتر را باید بست ، زیر باران باید رفت . فکر را ، خاطره را ، زیر باران باید برد . با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت . دوست را ، زیر باران باید جست . (سهراب سپهری)
-
سکوت
دوشنبه 29 آبانماه سال 1391 16:36
چگونه روزها از پی هم می آیند و می روند آهسته رو به پایانم اما چنان غرق زندگی که گویا این راه را پایانی نیست عادت کرده ام به تنهایی به نگفتن به ندیدن و درناکتر از همه به سکوت .......!
-
امشب دلم گرفته
شنبه 27 آبانماه سال 1391 11:05
ای آسمان زیبا امشب دلم گرفته از های و هوی دنیا امشب دلم گرفته یک سینه غرق مستی دارد هوای باران از این خراب رسوا امشب دلم گرفته امشب خیال دارم تا صبح گریه کردن شرمنده ام خدایا امشب دلم گرفته خون دل شکسته بر دیدگان تشنه باید شود هویدا امشب دلم گرفته ساقی عجب صفایی دارد پیاله ی تو پر کن به جان مولا امشب دلم گرفته گفتی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 25 آبانماه سال 1391 16:16
از خدا پرسیدم: اگر در سرنوشت ما همه چیز راازقبل نوشته ای دعاکردن چه سودی دارد؟ خداوند خندید و گفت: شاید در سرنوشتت نوشته باشم : ♥هر چه دعا کرد ♥ •●ღ♥ღ.ღ♥ღ●•
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 25 آبانماه سال 1391 12:18
خطا .... بزرگترین خطایت این بود که فکر میکردی : من .... برای همیشه صبورم .....
-
کفرنامه...
پنجشنبه 25 آبانماه سال 1391 12:15
خـدایـا چـقـدر مـی گـیـری ... !! کـه بـگـذاری شـب اول قـبـر قـبـل از ایـنـکـه تـو ازم سـوال کـنـی ، مـن یـه چـیـزایـی ازت بـپـرسـم؟ خدایا! کاش اعتراف کنی جهنمی در کار نیست. برای ما همین روزهای برزخی زمینی کافیست خـــدایــا گـــنـاهــم را . . . نـمــی دانــم ! تـــقـاصــــم را . . . ســــبــک تـــر کـــن ......!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 25 آبانماه سال 1391 12:10
هیچ کس درد دلی از من نپرسید اما من اقیانوسی شدم برای غرق کردن درد دلهای دیگران هیچ کس جریان دریای دلم را طوفانی نکرد اما من جریانی آرام و خنک شدم برای خاموش کردن گرمای غمناک شن های ساحلها هیچ کس من را آرام نکرد اما من آرامشی شدم برای مضطربترین قلبها هیچ کس آتشفشان درون من را خاموش نکرد اما جریان مذاب درون من جریان...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 9 آبانماه سال 1391 09:38
خستگی های نگاهم را به خاطر بسپار.... روزی برای همیشه چشم هایم را خواهم بست...!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 9 آبانماه سال 1391 08:58
بنویسید بردیوار سکوت : عشق سرمایه هرانسان است؛ بنشانید برلب حرف قشنگ؛ حرف بد وسوسه شیطان است؛ بدانید فردا دیر است؛ اگر غصه بیاید امروز؛ همیشه دلتان درگیر است؛ پس بسازید رهی را کنون؛ که تا ابد سوی صداقت رود؛ بکارید به هرخانه گلی؛ که فقط بوی محبت دهد.
-
بــــــــــــــار خـــــــــــدایــــــــا...
سهشنبه 9 آبانماه سال 1391 08:56
بار خدایا : به بزرگی چیزهایی که به من داده ای آگاه و قانعم کن تا کوچکی چیزهایی که نداده ای آرامش قلبم را از من نگیرد...
-
باران عشق
سهشنبه 9 آبانماه سال 1391 08:52
می توان در قاب خیس پنجره چک چک آواز باران را شنید می توان دلتنگی یک ابر را در بلور قطره ها بر شیشه دید می توان لبریز شد از قطره ها مهربان و بی ریا و ساده بود می توان با واژه های تازه تر مثل ابری شعر باران را سرود می توان در زیر باران گام ز د لحظه های تازه ای آغاز کرد پاک شد در چشمه های آسمان زیر باران تا خدا پرواز کرد.
-
وقتی برای من ...وقتی برای تو
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1391 18:52
بگذار حرفهایم همچنان در نگاه وسکوت مبهم چشمانم باقی بماند این نهایت زیباییست برای من ! که تو هرلحظه در حسرت بیندیشی به لحظه هایی که صمیمانه دروغ میگفتی و قطره قطره پلیدیهایت را به پاکی های دیگران میچکاندی بگذار جدا و دور از من ، در آرزوی دوست داشتن ها بمانی ... این روزها خیلی چیزها دست من نیست... مثل خاطراتی که از...
-
این نیز می گذرد؟؟؟؟
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1391 18:49
سال هاست به خود می گویم : این نیز می گذرد ... عمر گذشت و این و آن نگذشتند... در سینه تنگم انباشته گشته اند، دیگر نمی دانم باکدامین جمله روزهایم را بگذرانم ؟!! سرگشته و حیران غرق در افکار خود باز می گویم : این نیز بگذرد...
-
بی خیالی ....
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1391 16:04
چو کس با زبان دلم آشنا نیست چه بهتر که از شکوه خاموش باشم چو یاری مرا نیست همدرد ، بهتر که از یاد یاران فراموش باشم چه امید بندم در این زندگانی که در نا امیدی سر آمد جوانی سرآمد جوانی و ما را نیامد پیام وفایی از این زندگانی من چیستم؟ لبخند پر ملامت پاییزی غروب در جستجوی شب که یک شبنم فتاده به چنگ شب حیات ، گمنام و بی...
-
سلام به دوستای گلم
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1391 15:55
دوستان گلم پنج شنبه ۲۰مهر تولدمه هااااا تولد تولد تولدم مبارککککککککک همتونم دعوتین ولی خدا وکیلی کادو یادتون نره هااااا اینم کیک تولدم
-
سکوت
دوشنبه 17 مهرماه سال 1391 18:54
سکوت میکنم نه به احترام آنان که از فریادم خسته شدند! نه برای آنانی که به دنبال سکوتم هستند! نه برای دل او که میخواهد با سکوتم مرا بشکند! و نه برای بودنی تکراری! سکوت میکنم.... چون صدای تورا در سکوت می شنوم! تو که تمام دنیای پر از فریادم را به یکباره خاموش کردی! و...به من سکوت را هدیه دادی....!
-
سکوت تلخ
دوشنبه 17 مهرماه سال 1391 18:31
دیگر ضربان قلبم را حس نمیکنم، کندترازآنی می زند که برای دم و بازدم خونی در رگهایم جریان یابد... چشمانم را بزور باز میکنم، نگاهم را میچرخانم چقدر لوله و سرم و سرنگ به این جسم بی جان وصل شده!!! صدای بوق دستگاه که نشانگر ضربان ضعیف قلب بی رمقم است را میشنوم!! چرا رهایم نمیکنید؟؟؟؟ چرا برای نفس کشیدن این میت سرگردان تلاش...
-
ع.ش.ق
دوشنبه 17 مهرماه سال 1391 18:25
عــشــق فــقــط عــزیزم و دوســـتت دارم نــیــســــت عشق اینه که تو هر شرایطی باهاش باشی , حتی اگه نفهمه.........!