آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

جا مانده ام

جا مانده ام در قصه ای که حکایت از مجنونی تنها دارد

این قصه دیگر همچو آغازش جایی برای لیلی بی وفا ندارد 

نظرات 1 + ارسال نظر
احمد -ا پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:05 ق.ظ

مواظب باش که
هستی

سلام دوست عزیز آخه شما که هیچ ردی یا نشانی از خودتون نزاشتین که جوابتون بدم مرسی از نظر لطف شما
ببخشید این روزا زیاد نمیام نت آخه خیلی داغونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد