آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

تلاطم غم

چگونه علت تلاطم غم چشمانت را جویا شوم
تا بهانه ای نشود برای شکستن بغضت روی لحظه های نازک تنهاییت

و چگونه اجازه شکستن بغضت را میدهی
مادامیکه میدانی

الماسهای حاصل از شکستنش
دلتنگیهایم را زخمی تر میکند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد