
طبیبان بر سر بالین من آهسته میگفتند که امشب تا سحر این عاشق دلخسته میمیرد..........
دلم در سینه می سوزد......تو را نادیده می میرم
حدیث آرزوهایم همه ناگفته می ماند..... ز هر جا بگذرد تابوت من غوغا بپا خیزد............چه سنگین میرود این مرده از بس آرزو دارد.......