انجمن علمی جامعه شناسی دانشگاه خیام

 

فیلم آغاز می شود و بر زمینه سایه- روشن، به تدریج سایه-های یک مرد و گاو پدیدار می  شود که در حرکت اند. محتوی و مضمون فیلم بر پیکر گاو و مرد تابانیده شده است.  روح مرد و گاو در هم تنیده شده  است و می رود که در سیر روایت، جدایی این دو از هم آغاز شود. آغازی که پایان خوشی است. 

عناصر شناختی فیلم گاو: بلوری ها/دشمن ، مذهب و سنت، جامعه بسته روستایی، همبستگی و اتحاد اعضاء همه نشانه-هایی هستند که ابعاد اجتماعی یک جامعه مکانیکی را بازنمایی می کند. جامعه ای که هنوز در بدوی  و ابتدایی-ترین صورت و حالت خود زندگی می کند و همبستگی مکانیکی شکل حاکم بر اندیشه این روستاست، روستایی که نماد اندیشه و  اجتماع ایرانی است، ایرانی که هنوز در سلسله همبستگی مکانیکی گرفتار است. همبستگی مکانیکی همبستگی از راه همانندی است. در این نوع همبستگی افراد جامعه چندان تفاوتی با یکدیگر ندارند. افراد این جامعه هنوز تمایز اجتماعی پیدا نکرده اند، احساسات مشترک و مفهوم مشترکی از امر مقدس دارند. بدوی ترین آدمها، آنهایی هستند که هنوز در هماهنگی کامل با طبیعت بسر می برند. انسان‌هائی که جهان‌شان هنوز همگون و تقسیم ‌ناشده است و همچنان «کلّ» مانده‌اند. انسان در جوامع بدوی هنوز بیگانه نشده است و بیگانگی را همچون انسان جدید طی نکرده  است. آدمی‌ در جوامع‌ بدوی‌ نسخه‌ای‌ بدلی‌ از گستره‌ طبیعت‌ و هماهنگ‌ با قوانین‌ طبیعی‌ به‌ حساب‌ می‌آید. قوانین‌ اجتماعی‌ موجود در این‌ جوامع‌، برحسب‌ قوانین ‌طبیعی‌ و هم‌ شکل‌ روابط موجود در طبیعت و سرشت طبیعی و غریزی آدمها‌ اتخاذ می‌شود نه در ارتباط با دیگری و شخص.

(برای مطالعه به ادامه ی مطلب رجوع کنید )

منبع :http://anthropology.ir/node/9987

5تیر (روز جهانی مبارزه با اعتیاد) بهانه ای شد تا بپردازم به این پدیده ی مخرب اجتماعی که افزایش روز افزون نوجوانان و جوانان و پایین آمدن میانگین سنی آن در جامعه ی ما متاسفانه مشاهده میشود.

2 مقاله ی زیر به خوبی به  این مسئله می پردازد:

http://uploadtak.com/images/o1788_E2.pdf

http://uploadtak.com/images/d1455_E4.pdf

1- از دیدگاه روان شناسی اجتماعی، رفتار انتخاباتی پدیده ای گروهی است که حکایت گر نوعی عمل سیاسی است. این رفتار خاستگاه خانوادگی داشته و به صورت ارثی از فردی به فردی و نسلی به نسلی دیگر منتقل می شود، اما از دیدگاه جامعه شناسی، این پدیده ها و رفتارها ناشی از عضویت و تعاملات گروهی و ساختی، و تأثیر شرایط اجتماعی بر کارکردهای متعین قدرت است و الگوهای آن از این زاویه تبیین می شود.

بر پایه این نگاه جامعه شناختی به رفتار سیاسی می توان آن را از زاویه روابط حزبی، مشارکت و نگرش جمعی و رابطه یابی طبقه و پایگاه با دولت و قدرت سیاسی دنبال کرد.

سوالات درس جغرافیای انسانی دکتر صادقی جهت امتحان میان ترم در تاریخ 29/2/92

برای دانشجویان کد ساعت 10

http://uploadtak.com/images/z9459_123.pdf

قابل توجه دوستان که 2 سوال دیگر اضافه شده که در ادامه مطلب میاد.

آیا از اهداف، شرایط و ملاک های ازدواج اطلاع کافی دارید؟

آیا چگونگی رسیدن به شناخت و اطلاعات را در جلسات خواستگاری می دانید؟

همایش همگام با ازدواج با سخنرانی استاد عمویی از گروه معارف اسلامی دانشگاه

همراه با پرسش و پاسخ

زمان: یکشنبه 92/2/8 در محل سالن اجتماعات

از ساعت 12 الی 13:30

تقریبا" تمامی جوامع از افراد و اعضای خود این انتظار را دارند که با رعایت

موازینی خاص خود را با شرایط و هنجارهای موجود در جامعه تطبیق دهند،

اما در مواردی و تحت یک سری شرایط خاص بعضی از افراد خود را با الگوهای

فرهنگی و شرایط اجتماعی نمیتواند تطبیق دهند.

این خود میتواند شروع پدید آمدن و پیدایش بعضی از مسائل اجتماعی 

و شرایط غیرعادی در زندگی روزمره باشد.

انجمن علمی جامعه شناسی:

مصیبت وارده را به عموم ملت ایران به‌ویژه مردم استان بوشهر و بخش‌های آسیب‌دیده از این حادثه اسف‌بار تسلیت گفته،اظهار همدردی با مردم شریف مناطق زلزله‌زده استان بوشهر، برای مصدومان و مجروحان آرزوی بهبودی و شفای عاجل و برای جانباختگان رحمت و مغفرت و برای بازماندگان صبر و اجر از درگاه خداوند متعال مسئلت می‌کنیم آرزوی شکیبایی برای آنها داریم و  ما را  به عنوان فرزندان این آب و خاک همدل خود بدانید.

امام باقر (ع) خطاب به جابر:

چون فاطمه(س)به در بهشت می رسد، می ایستد،

سؤال می شود،چراایستادی؟

فاطمه (س)جواب می دهد می خواهم مقام خود را بشناسم.

خداوند می فرماید:

"برگرد و دست هر کس که در قلبش محبت تو

و فرزندانت باشد بگیر و داخل بهشت کن."

ای جابر! در آن روز فاطمه شیعیان و دوستان خود را چون مرغی

که دانه های سالم را از ناسالم جدا می سازد انتخاب می کند.

(بحارالانوار، ج43، ص64؛ فاطمه بهجة قلب المصطفی، ص615)

[کلیک بفرمایید]

خوب که اولش گفت مثل بعضی از زندگی بزرگان دانش کشور حرف و حدیث دربارشون بدون توجه به مقام علمیشون،تجربه و  کارنامه بعدشون طبق روال شروع به دادن نظر و نقد (تخریب)می کنیم . به نظر من شخصیت استاد نراقی یکی از انهاست که برای تحسین خلاصه ای از زندگیشون رو میگم.

 

 مرحوم احسان نراقی متولد ۱۳۰۵ کاشان ، پژوهشگر ایرانی حوزه فلسفه و جامعه‌شناسی بود. وی در روز۱۲ آذر سال ۱۳۹۱ به علت کهولت سن در منزلش در تهران درگذشت.

 نراقی تنها فرد ایرانی بود که معاونت یونسکو را عهده‌دار بوده‌است. وی تحصیلات مقدماتی را تا کلاس یازدهم در مدرسه پهلوی کاشان و به گفته خودش تحت تربیتی متمایل به غرب گذراند. سال دوازدهم را نیز در دارالفنون تهران به پایان رساند. ابتدا دوسال در دانشگاه تهران به تحصیل حقوق پرداخت و سپس به توصیه پدرش برای ادامه تحصیل راهی سوئیس شد. او لیسانس جامعه شناسی را از دانشگاه ژنو دریافت نمود و پس از دوسال اقامت در تهران، موفق به اخذ بورس تحصیلی در مقطع دکترا از دانشگاه سوربن فرانسه گردید.

هر انسانی ، ارزشها و شاكله ی ذهنی ای دارد .

اگر مطالبی كه دیگران میگویند تفاوت زیادی با این شاكله ی ذهنی داشته باشد ، انسان آن را پس میزند .

اگر شخص مذهبی ، پیامی كاملاً ضدمذهبی دریافت كند ، طبیعی است كه از همان اول آنرا نمیپذیرد . به همین دلیل دشمن تلاش میكند پیام مورد نظرش را با توجه به شاكله ی روانی مخاطبان ، طراحی كند .

مهمترین استراتژی در برابر جنگ روانی ، " آگاهی بخشی " است .

 

░░░░░░░░░░ بسمِ ربــــِّ زهـــراء ░░░░░░░░░░

 / 1سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ

 / 2سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ

 / 3سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ

 / 4 سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ

 / 5سَلَامٌ عَلَى إِلْ یَاسِینَ

 / 6سَلَامٌ عَلَیْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ

 / 7سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ

「❤」بهترین ها را در سال جدید برایتان آرزو می نمایم

نام احتمالی سال 1392

1/ سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی

2/ سال عزت و شرافت ملی

منابع:

یس 58 صافات 79 صافات 109 صافات 120

صافات 130 زمر 73 قدر

پ.ن:

کسی نمیخواهد عیدتان را برگزار نکنید

کسی نمیگوید ماتم زده باشید

کسی انتظار ندارد مدام عزادار باشید

فقط حرمت مادر را نگهدارید ...

 

o    

قاشق زنی
آجیل مشکل گشا
شال انداختن
فالگوش ایستادن
کوزه شکستن
و ...
اینا چند تا آیین های باستانی ایرانیان در چهارشنبه سوری بود.

حالا من کاری ندارم که دیگه همه این سنت های ایرانی فراموش شده و عملا چهارشنبه سوری های ما یک مراسم تحریف شده است !
و کاری هم ندارم کی این تحریف ها رو انجام داد و داره به اسم سنت ایرانی به خورد مردم میده .

فقط خواهشم اینه اونایی که به بهانه چهارشنبه سوری میخوام جلوی پای زن و بچه مردم بمب بندازن و آسایش ملت رو سلب کنند و پی خوش گذرونی خودشون تو خیابونا بچرخن 

لطفا این اعمال وقیحشون رو به اسم ایران و سنت ایرانی انجام ندن !

 

 

 

پ.ن:

 

♥ ♥ ♥
سالی پر از عِزَّت و شِــرافت ملّی را برای همه شما آرزومندیم ...
♥ ♥ ♥

 

عرض سلام

فکر نمیکردم اولین پستم تو وب انجمن این باشه ، یعنی قرار نبود این باشه ، مطالبی داشتم کـ قرار بود اونارو بزارم منتهی اتقاقی افتاد کـ ترجیح دادم اول ازون بگم و انشالله در آینده ی نزدیک مطالب اصلیو میزارم .

پیشاپیش باس عذر خواهی کنم کـ مقداری زیاد از حد مطلب طولانی شد ، فرستادمش ادامه مطلب ...

سلام...

این روزها همدیگر و فراموش نکنیم ....

وبرای هم آرزو های زیبا داشته باشیم.....

آرزو هایی که شاید اون افراد هیچ وقت نفهمند که چه آرزو هایی

براشون داشتیم....

به یاد بودن کسانی که نمیدونندبه یادشون هستیم دنیا

رو زیبا تر میکنه....

فاصله اصلا مطرح نیست و نبایداون رو بهونه کرد.....

انشالله توی هر شهری که هستید دلتون شاد و لبتون خندون باشه....

خنده هایی ازنوع واقعی.....

دست علی نگهدارتون...یاحق

بهارتون مبارک

 در روزهای پایانی سال طبیعت مهیای آمدن بهار است و باد گرد و غبار از پیراهن زمین می زداید، مهمانی در راه است . . .

باید برخیزم و خانه دل را بتکانم . . .

باید تیرگی های دل را کم کنم . . .

بیگانه هایی که چون زنگاری آیینه ی دل را از تماشای آسمان محروم کرده اند . باید کینه ها و غم ها را پاک کرد تا بهار با همه ی زیبایی اش و  طراوت به ما سر بزند

 زندگی را گرد و غبار روزمرگی ها نپوشانم و احساس به خودم،دیگرانم و جامعه ام داشته باشم .

دوست دارم رویشی دوباره داشته باشم و دیگر حسرت روزهایی را که رفته است را کمتر بخورم و

. . .

اما دلم برای دانه ی برف تنگ می شود !

تو حرم امام رضا نشستی میبینی یه خانومه از شهر دیگه ای اومدن

میپرسی خانوم بار چندمه که میاین مشهد؟

میگه : والا ده سال پیش برای سلامتی بچم نذر کردم

هر سال میایم!!!

یه حاجی از مکه اومده و داره با افتخار تعریف میکنه :این بار چهارمی که رفتم مکه....!!!

یه خانواده هر سال عید خانوادگی میرن کربلا

و میگن ما اگه هر سال نریم اصلا نمیشه .عادت کردیم

به زیارت آقاو...!!!

یکی 5 بار رفته سوریه و میگه اعتقادشه!!!

اما حرف من اینه

ما جامعه ی اسلامی اگه اسلام و این ببینیم که وای به حال اسلام

اگه شما داری اونقد خوش به حالت خرج کن

ولی برو کیش

برو دبی

اسم اسلامو خراب نکن

اسلام گفته همسایت سر گرسنه به بالین بذاره و تو هر سال بری کربلا ؟

چون اعتقاد داری؟

به چی؟؟؟

این متنم میذارم دیگه هیچی نمیگم

و تاسف میخورم برای جامعه ی اسلامی :

بچه 6 ساله بیماری سختی داره

تو بخش دارن آمادش میکن برای اتاق عمل

بچه میگه : خانوم پرستار میشه یه دعا بکنم بعد بریم؟

پرستار اجازه میده

بچه دستاشو میبره بالا و میگه :خدایا یه کاری کن قبل عمل بمیرم

آخه مامان بابام پول ندارن :(

دکتر غلامحسين صديقي در آستانه انقلاب مشروطيت، درهفتم شوّال سال 1323 هجري قمري (4 دسامبر 1905 ميلادي) در بازارچه سرچشمه تهران به دنيا آمد. پدرش، اعتضاد دفتر ياسلي نوري، شغل ديواني داشت. صديقي تحصيلات ابتدائي و متوسطه را در مدارس جديد آن زمان، اقدسيه، آليانس فرانسه و دارالفنون، انجام داد و در شهريور ماه 1308 درجمع محصّلين دوره دوّم، که وزارت معارف براي اکمال تحصيل به اروپا فرستاد، به فرانسه رفت و دوره هاي دانشسراي مقدماتي و دانش سراي عالي و نيز دوره ليسانس و دکتري را در دانشگاه پاريس به پايان برد و در اسفند 1316 از رساله دکتراي خويش دفاع کرد و بي درنگ به ايران بازگشت. در اوايل سال 1317 به دانشياري دانشگاه تهران برگزيده شد و در سال 1322 به مقام استادي رسيد و نماينده دانشکده ادبيات و دانشسراي عالي در شوراي دانشگاه تهران شد. دوسالي نيز (از بهمن 1323 تا ابان 1325) به خواهش دکتر علي اکبر سياسي مديرکل دبيرخانه دانشگاه بود. صديقي که از سياست کناره مي جست و در هيچ فعّاليت سياسي شرکت نمي کرد از راه وزارت به سياست کشانده شد و در 30آذر 1330 دعوت دکتر مصدّق را براي تصدي وزارت پست و تلگراف و تلفن پذيرفت و اندکي بعد به نيابت نخست وزير ارتقاء مقام يافت و در 4 مرداد ماه 1331 به وزارت کشور منصوب شد. دکتر صديقي پس از 28 مرداد 1332 دستگير و زنداني شد و در دادگاه نظامي با شجاعت و صراحت از مصدق و سياست هاي او دفاع کرد.

امكانات محدود تفريحي، ورزشي و فرهنگي و‌... همچنين بالا بودن هزينه‌هاي استفاده از همين امكانات كه گاهي براي جواناني از قشر متوسط و ضعيف جامعه غير ممكن است، در واقع برنامه‌ريزي ما براي اوقات فراغت تحت تاثير اشتغال ما است و چنانچه عمده خانواده‌ها توان مالي براي ساماندهي و نظم بخشيدن اوقات فراغت جوانان در ميان اعضاي خانواده را ندارند و نمي‌توانند براي سفرهاي فصلي، سالانه و يا آخر هفته برنامه‌ريزي اقتصادي داشته باشند به ناچار جوان‌هاي ما خيلي زود جذب گروه همسالان مي‌شوند و اوقات فراغتشان را بيرون از فضاي خانواده و با دوستان سپري مي‌كنند و به جرأت مي‌توان گفت كه يكي از مهم‌ترين عوامل موثر در بروز انواع آسيب‌هاي اجتماعي مربوط به عدم مديريت و برنامه‌ريزي صحيح براي بهينه‌سازي اوقات فراغت جوانان و نوجوانان است.

بسياري از كارشناسان معتقدند در حالي كه در آموزش و پرورش امكانات كم نيست اما برنامه‌اي مناسب براي پر كردن اوقات فراغت دانش‌آموزان تهيه نشده است.

انسان گرفتار چهار زندان است.زندان اول طبیعت است.دوم تاریخ است.سوم جامعه است و چهارم، زندان خویشتن است.

با علوم طبیعی از زندان طبیعت و با فلسفه ی تاریخ از زندان تاریخ ، و با علم از زندان جامعه آزاد شد.اما بزرگترین زندان ،زندان خویشتن است.انسانی که از آن سه زندان آزاد شده ،امروز بیشتر زندانی خودش گشته است.

با عشق ،

تنها با عشق میتوان از چهارمین زندان آزاد شد.

با ایثار را فهمیدن، با به اخلاص رسیدن.

اخلاص :

یکتایی در زیستن .

یکتایی در بودن.

یکتایی در عشق.

اخلاص ،یکتایی وجودی آدمی است در راه ایمان.

 

گفته ای از دکتر علی شریعتی

در ادامه مطلب خوب خانم بحرآبادی، این نوشته ها رو اضافه می کنم..

برای اونایی که سعی میکنن شادی شون رو با بکاربردن یکسری توهین ها به هموطن هاشون جشن بگیرن..

به یه ترکه گفتند کتابی بنویس
ترکه برای تالیف آن کتاب حدود چهل سال تحقیق و مطالعه کرد و بیش از ده هزار کتاب را تمام خواند و به حدود صد هزار کتاب، مراجعه مکرر داشت
او برای یافتن منابع و کاوش در کتاب خانه های هند، ترکیه، ایران، عراق و ...، سفرهای متعدد انجام داد و بالاخره یک کتاب یازده جلدی نوشت
این ترکه کسی نبود جز علامه امینی و آن کتاب نیز همان الغدیر بود

یه روز یه ترکه داشته ذکر میگفته
در وسط ذکر هنوز تمام نشده بود که یک حوری بهشتی با جامی در دست از سمت راست او می آید و جام شراب بهشتی را تعارف میکند
اما چون ذکر هنوز تمام نشده بود ترکه به حوری اعتنا نمیکنه
حوری از سمت چپ میآید ولی بازهم ترکه اعتنا نمیکنه و حواسش را جمع ذکر حقتعالی میکند
تا اینکه حوری از نظر ناپدید میشه و ترکه بالاخره ذکر خدا را همانگونه که استادش گفته بود کامل میکنه
این ترکه کسی نبود جز علامه طباطبایی

همبستگی اجتماعی یکی از ویژگی هایی است که برای هر ملت ضروری

می باشد.

ملت های زیادی در جهان هستند که با وجود گوناگونی در نژاد و

فرهنگ وزبان وبا نداشتن تاریخ مشترک مثل سوئیس از ملت های موفق

جهان در زمینه های گوناگون از جمله همبستگی اجتماعی هستند.

اما اقوام مختلف ایرانی از داشتن همبستگی اجتماعی بالا ،که لازمه ملیت

مشترک است محروم هستند.در حالی که با تاریخ ...که چه عرض کنم

مصیبت نامه ی دردناکی که  اشتراک در آن ،بین برخی از اقوام به چند هزار

سال وکمترین اشتراک بین برخی از اقوام ایرانی به صدها سال(بسیار

طولانی تر از عمر برخی کشورهای حاضر) می رسد دریغ است که از این

موهبت اجتماعی برخوردارنباشند.متن زیر درد نامه ای زیبا بر این  درد

مشترک است...

 فارغ از هر زبان و نژاد بیایید ایرانی باشیم.

در روزگاری که بهانه های بسیار برای گریستن داریم،شرم خندیدن، به  

مضحکه هم میهنان مان را بر خود نپسندیم.کار سختی نیست نشنیدن،

نخواندن و نگفتن لطیفه های توهین آمیز...با اراده جمعی این عادت زشت را

به ضدارزش تبدیل کنیم.

یه روز یه ترکه ...

اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان... خیلی شجاع بود، خیلی

نترس... یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد، جونش رو گذاشت

کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران،

برای من و تو، برای اینکه ما یه روزی تو این مملکت آزاد زندگی کنیم.

...

یه روز رشتیه...

اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛

برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلقه تلاش کرد،

 برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛ اونقدر جنگید تا جونش

رو فدای سرزمینش کرد.

امروزه لحظه لحظه زمان و عمر چنان  اهمیت  پیدا کرده است که برای ان مثال"وقت طلاست" را به کار می برند. این اهمیت تا جایی پیش رفت بلاخص از زمانی که تکنولوژی و صنعت جهان تحولات چشم گیری نمود بارزتر شد که باب ویژه ای برای آن در رشته های مختلف  گشوده شده است. از طرفی هم با توجه به وضعیت شهری که اغلب افراد ان برای حرکت دادن چرخ زندگی باید بخش زیادی از زمان را صرف کار کنند این ساعت ها تجلی خاصی دارد به طوری که نشان دهنده ی فرهنگ جامعه ی مورد نظر می باشد . عصر حاضر، انسان زير سلطهٔ تکنولوژي، نيازى روزافزون به استراحت و سرگرمى دارد تا بتواند اضطراب‌ها و نگرانى‌هاى ناشى از زندگى دشوار ماشينى را التيام بخشد و با روحيه‌اى بهتر و آماده‌تر به کار و تلاش سازنده و سودمند بپردازد که اهمیت موضوع  و استفاده ی از آن بسیار مهم است.

  افراد از اوقات فراغت تحت تاثیر عوامل مختلف برداشت های مختلفی دارند که در ذیل به بعضی تعاریف اشاره می شود اگر لغت اوقات فراغت را ریشه شناسی کنیم . . .

 

دیروز از هرچه بود گذشتیم،امروز از هرچه بودیم

آنجا پشت خاکریز بودیم،و اینجا در پناه میز

دیروز دنبال گمنامی بودیم،و امروز مواظبیم ناممان گم نشود

جبهه بوی ایمان میداد و امروز ایمانمان بو میدهد

آنجا درب اتاقمان مينوشتيم "ياحسين فرماندهي از آن توست"

الان مينويسيم بدون هماهنگي وارد نشوید

الهی نصیرمان کن تا بصیر گردیم،بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم

و آزادمان کن تا اسیر نگردیم

بعضی وقت ها به این فکر می کنم چقدر جامعه شناس شدم ؟! چقدر از پژوهش و پژوهشگری می دونم؟! جامعه برای من دغدغه شده یا نه؟! یا اینکه فقط سر کلاس ها بشینم تا استاد بگه فلانی منم بگم هستم، حاضر، بله و . . .

فقط چند تا نظریه رو یاد بگیرم و از جامعه شناسی ازلی بخونم تا ابدی با اسم های جامعه شناسی فلان، جامعه شناسی این ، جامعه شناسی آن و خلاصه  جامعه شناسی از تولد تا مرگ و جامعه شناسی . . .

با خودم که منصفانه گاهی اوقات گپ می زنم "فقط گاهی اوقات" بین خودم به عنوان دانشجوی ترم 6 و ترم 2 تفاوتی می بینم! خودم تونستم به یک قافله ای برسونم !؟

هدفم گفتن از این حرفا نیست آخه بالاخره اسم وبلاگم علمی اما من این لحن رو برای بیانم پسندیدم.

چقدر از جامعه شناسان  "برای مردم"  کار می کنن، چقدر سعی بر بیان یک دغدغه اجتماعی داریم، نمی دانم و زیاد دوست ندارم در این رابطه قضاوت کنم به همین نکته اشاره می کنم که" کداممان جامعه شناسی را برای جامعه" می خواهیم و می خوانیم ؟! چقدر به این رسیده ایم که اگر نمی توانیم دغدغه ها را حل کنیم ، فریاد که می توانیم بزنیم! اغلب اساتیدم می گویند که اگر آدمی درد داشته باشد می تواند درد بقیه را بفهمد، با خودم که کمی تا قسمتی کلنجار میرم  میگم که شاید ما اصلا دردی نداریم ! یا شاید هم جامعه دوست نداره ما دردهایش را بیان کنیم . . .؟

اما همه ی کسانی که به جامعه ی ایران علاقه دارند به شدت بیمناک و نگرانند که چه زمینه های فرهنگی، اجتماعی و تربیتی نامساعدی باعث وضع موجود شده؟!

ولی

 خوب باید در پی ترمیم بودیا نه ؟!

یا

اما

این وظیفه تاریخی را من و شما بر دوش خود حس می کنیم ؟ !  . . . 

شماست