آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

تنها....

 

 

چه چـیـــــز در ایـــــن جهان،

غریبانه‌تـــــــر از زنـــــــی است

کـــــــه خـــودش را،

و تنهایـــــــــــی‌اش را بغل می‌کنــــــد و می‌پُــــــوسد،

امّا حاضر نیــست دیگر کسی را دوست بـدارد؟

 

 

مریم ملک دار
 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد