آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

صبر سنگ.....

چقدر زیبا می گفت متــــرسگ 

وقتی نمی تــــوان رفت 

همین یک پـــــــا هم اضافی ست .......

 

 

برای من دوست داشتن آخریــــن دلیل دانایی است

اما هـــــوا همیشه آفتابی نیست 

عشق همیشه علامت رستــــــگاری نیست 

و من گاهی اوقات مجبـــــــورم به آرامش عمیق سنگ حسادت کنم 

چقدر خیـــــالش آسوده است 

چقدر تحمل سکوتش طولانــــــی ست 

چقــــــــدر ......

سید علی صالحی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد