آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

باران

چشم ها را باید شست ، جور دیگر باید دید

واژه را باید شست .

واژه باید خود باد ، واژه باید خود باران باشد

چتر را باید بست ،

زیر باران باید رفت .

فکر را ، خاطره را ، زیر باران باید برد .

با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت .

دوست را ، زیر باران باید جست .

(سهراب سپهری)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد