آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

آرامش خیال

مپرس حال مرا روزگار یارم نیست .. جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست .. نهال بودم و در حسرت بهار ولی درخت می شوم و شوق برگ و بالم نی

کفرنامه...

خـدایـا چـقـدر مـی گـیـری ... !!

کـه بـگـذاری شـب اول قـبـر قـبـل از ایـنـکـه تـو ازم سـوال کـنـی ،

مـن یـه چـیـزایـی ازت بـپـرسـم؟

خدایا!


کاش اعتراف کنی جهنمی در کار نیست.

برای ما همین روزهای

برزخی زمینی کافیست


 خـــدایــا

گـــنـاهــم را . . .

نـمــی دانــم !

تـــقـاصــــم را . . .

ســــبــک تـــر کـــن ......!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد